ظفر یافتن. پیروز شدن. غالب آمدن. دست یافتن. چیرگی یافتن. فاتح آمدن. پیروز گشتن:
چو پیروز گردی زتن خون مریز
چو شد دشمن بدکنش در گریز.
فردوسی
ظفر یافتن. پیروز شدن. غالب آمدن. دست یافتن. چیرگی یافتن. فاتح آمدن. پیروز گشتن:
چو پیروز گردی زتن خون مریز
چو شد دشمن بدکنش در گریز.
فردوسی